سروده مهـــــــــر وطن

متن مرتبط با «خودش» در سایت سروده مهـــــــــر وطن نوشته شده است

هر که ساز خودش را می زند

  •   کی بود کی بود من نبودم ! غروب یکشنبه ۲۱ آبانماه از پاییز ۱۴۰۲ روی نیمکت بلوار پشت دیوار سپاه در هوایی که همه چیزش گرگ و میش است یعنی مثل  خشونت و ترسی که دنیا را فرا گرفته   نشسته ام .دشت و دمن  همچنان لخت و عور ، و از باد و باران پاییزی خبری نیست و روزگار بسان دل مستبدین عالم از سنگ است و فقط عادت کرده جلوه گری کند و بیشتر به چشم بیاید شده چشم زمین و زمان کور شود ، چقدر باید چشم به آسمان دوخت شاید ابری بروید و اشکی بریزد .تازه طبیعت شکننده ما نیز مانند  رفتار مستبدانه و جاه‌طلبانه سیاستمدانش چنان محیط ترسناکی در دنیای کنونی  به وجود آورده که هیچ چشم‌انداز  روشنی نیست و آینده  هر لحظه تاریک‌تر  می شود .بعلاوه  سایه‌ای از ترس  اطرافمان  را احاطه کرده است ، به گونه‌ای که تصور و تصویر  این کابوس هرگز در طول زندگی بشر مثل شرایط فعلی نبوده است.شاید همین نفرت از مهربانی و شوق زیستن در کنار پیام های ناامید کننده  از شرق و غرب  دست بدست هم داده است که روزنه های شادی و لبخند هر لحظه بسته تر  شوند با این حال چقدر فضای اجتماعی به نقد استبداد و قدرت و  بسط آزادی نیاز دارد و بیزار است از این همه کی بود کی بود من نبودم.         ماهشهر علی هر کسی ساز خودش را می زندامروز دوشنبه ۲۲ آبانماه ۱۴۰۲ سر صبحی برخواستم تا زندگی را از سر گیرم و فکر نکنم باید برای تعلیقی که مثل سایه دنبالم می کند تصمیم شاقی بگیرم  تعلیق خودش می‌آید نگران نباش مثل این همه آدم که با آن همه تعلق خاطر از عشق و شور تا نفرت و دشمنی ، خوردند و خوابیدند و آمدند و رفتند و با استمرار بالا و پ, ...ادامه مطلب

  • جدیدترین مطالب منتشر شده

    گزیده مطالب

    تبلیغات

    برچسب ها