سروده مهـــــــــر وطن

متن مرتبط با «باد خاک اب اتش» در سایت سروده مهـــــــــر وطن نوشته شده است

چون باد دویدن

  • چون باد دویدن امروز پنج شنبه ۲۸ دیماه ۱۴۰۲ از بالکان خانه فرزندم صدای تعدادی گنجشک مرا به فضای باز می کشاند تا به عناصر اطرافم چند تایی درخت مهاجر ! و سگ  بومی و پرنده ها سلامی کرده باشم و قصه ای را از درون اشفته ام بر قلم بیاورم نه دیگه کودکی نیستم که داشتم بوته ای را از زمین نمناک  بیرون  می کشیدم و بعد روی کردم به پدر و گفتم ببین دارم زمین را شکست می‌دهم پدرم لبخندی زد و صورتم  را بوسید و گذشت و بعد ها که با رنج ها و کوشش های بیدریغش از نزدیک درگیر شدم متوجه لبخند تلخ پدر بودم اما من همواره در ذهنم به نوعی مبارزه تا پیروزی را تداعی می کردم و هیچگاه عقب نشینی در مقابل مشکلات و سختی ها نبود تا تاریخ زندگیم تقسیم شد میان پیش و بعد از ۵ دی ماه ۱۳۹۹ و به محض مراجعه به کتاب‌های تاریخ این قصه تلخ تکرار می شود و من حالا مثل یه بوکسور شکست خورده در گوشه رینگ آماج آن همه مشتی هستم که آرزو می کنم زودتر از زود از پای در بیایم هر چند همچنان آرزویم عدالت و آزادی برای همه بشریت با هر تعلق خاطری ست یعنی تنها رگه ای که خون جاری در رگهایم را به پیش می برد زیرا حالا که چاره ای نیست مگر زندگی پس باید بدنبال جنبه های زیبای آن باشم و همچنان علیرغم خستگی اما چون باد دویدن را در درونم بیافرینم و به کسانی که انتظار دارند برایشان حداقل آرامش و شادی را فراهم کنم اماده به یراق باشم.    بشر علیرغم شکنندگی مثل هر موجودی در هستی اما آنجا که پای عشق وسط آید خیلی پوست کلفت و جاندار می شود و از صخره ها و قله ها بالا می رود هر چند بارها نیز سقوط می کند اما از پای نمی نشیند .خوب ماهیت تمدن و فرهنگ بشری اگر تا بدینجا آمده بخاطر همین ذات شکست ناپذیر  است که تا قطره آخر, ...ادامه مطلب

  • نقاب حسرتها و آرزوها

  • نقاب حسرتها و آرزوهاامروز چهارشنبه ۱۵ آذر ۱۴۰۲ است هنوز در حال و هوای شعرها و تصنیف های باب دیلن ترانه سرای امریکایی هستم که با همین ترانه های ساده که فهم  زندگی چند نسل را دگرگون کرد برنده نوبل ادبیات شد هر چند شب مطبوع پاییزی و ترانه خوانی حشرات هوش از سرم می رباید و مرا با خود به سفرهای دور و دراز شعر خلقت می برد که روح و روان عارف و عامی را به وجد می‌آورد حکایت حافظ ما و هر شاعری که جهان شاعرانه اش اختصاصی نیست و در هر بند و بیت شعرش جهانی را به حس مشترک  می کشاند.  می خواهد حافظ قرن هشتم هجری ما باشد یا باب دیلن قرن بیستم میلادی امریکایی ، زیرا هر اثر هنری روایتی خاص از صاحب اثر است ،شرحی بر امیدها و آرزوهایی که ناقص ماند و به کمال نرسید اما با بیت شعری و نقش تصویری و یا قطعه ای موسیقی جاودانه شد به تعبیر شاعر آمریکایی بوکفسکی بنویس حتی شده حالت را خراب کند اما اگر حرفی برای گفتن نداشتی ننویس برادر کتابخانه ها پر از کتاب هایی ست که همواره خاک می خورند و ما انسانها با هر ایده و مرامی همواره نقابی بر روی آن همه حسرتهای  نرسیده و آرزوهای به جا مانده می کشیم .نقابی که هیچگاه برداشته نخواهد شد و عاقبت با هر خاموشی آدمی  در قعر جهان برگشت ناپذیر فرو خواهد رفت و اضافه کنم  تاریخ و آینده نیز از دل همین کوتاه نوشته ها رقم می خورد نه سازمان های عریض و طویل تبلیغاتچی!... ماهشهر علی ۰ ۰ ۰۲/۰۹/۲۷ علی ربیعی(ع-بهار) بخوانید, ...ادامه مطلب

  • مثل باب دیلن

  • مثل باب دیلنامروز دوشنبه ۱۳ آذرماه ۱۴۰۲ با عنایت به درد شدید زانوهایم، به جبر و اجبار  به مطب دکتر باستان متخصص استخوان و مفاصل مراجعه کردم هر چند هیچ دلیلی نمی بینم که ادامه بدهم حتی احساس می کنم تک تک سلولهایم مزاحمند و فکر می کنم بیش از همدلی به یک موعظه مونولوگ با خودم احتیاج دارم.با هر چه در دسترس دارم از کفش های رنگ و رو رفته که شرمنده واکس های عالم شده اند تا شلوار لی مشکی و پیراهن مشکی و کاپشن مشکی و در همه حال دست خالی و بیهوده به اطراف نگاه می کنم شاید اگر شیطان اجازه داد اندکی با خدای محترم گفتگو کنم و نسبت به خیلی مسائل پیش پا افتاده یا جلوی پا افتاده به گفتگو بنشینم و تا آنجا که فرصت هست جلو بروم و متعرض دنیایی باشم که بشدت ظالمانه است از فردی تا اجتماعی مثلا از کاری که هیتلر با یهودیان و ساخت هلوکاست کرد  و بعد جهت جبران اسرائیل با فلسطینی ها آن کرده که گرگ بیابان با بره ها نکرد ، و این آخری دارد آب در کانالهای زیر زمینی غزه  می ریزند زیرا که گنه کرد در بلخ آهنگری،به شوشتر زدند گردن مسگری .... و هر کسی البته به سمت و سوی  خود می کشد طناب سیه کاری را و دنیا تا بخواهی  پر از این لوس بازی ها و بی مزه گری ها ست که عاقبت به قتل عام بنات و نبات و انسانها منجر می گردد .نباید مسئله را زیاد پیچیده کرد یک معادله بسیار ساده ای ست که یک طرف آن حفظ قدرت و اقتدار حکمرانی ها ست و سمت دیگرش زندان و قتل عام معترضان به ملی و بین المللی آن کاری ندارم تازه نمی شود کار داشت زیرا تو در هر سمت قصه که باشی کار خودت را باید به نحو شایسته انجام بدهی  و در تصورت این استدلال شکل بگیرد که در سمت درست تاریخ ایستاده ای به تعبیری همه در بلبشوی ماجرا خود را سمت د, ...ادامه مطلب

  • خطاب به عشق

  • میخواهم مثل خورشید باشم‌که آرام سر بر آستینغروب می گذاردو بی منت هر پیشوایی   فردا طلوع خواهد کرد     ماهشهر غروب دریاچه  ع-ر کتاب خطاب به عشق!اخیرا کتاب نامه های عاشقانه آلبر کامو به معشوقه اش ماریا کاسارس که ستاره  سینمای فرانسه بود با عنوان خطاب به عشق  از سوی نشر نو وارد بازار کتاب شده است و مورد استقبال عجیب قشر کتاب خوان ایرانی .کتاب مثل همه آثار کامو خواندنی ست و بیانگر نوعی پوچی مقدس در  هستی ست ، به اضافه عشق به زندگی از سر راستی و دوست داشتن !.کتاب خطاب به عشق  مکاتبات عاشقانه نویسنده ای بزرگ به نام آلبرکامو و بازیگر مشهور سینمای فرانسه ماریا کاسارس می باشد که فاصله انتشار این نامه ها از زمان نوشتن تا انتشار نزدیک به نیم قرن می گذرد..آلبر کامو در یکی از نامه ها آویشنی را که از دامنه کوهی در فلاتی دور و وحشی کنده است می گذارد و برای ماریا کاسارس می فرستد ، ماریا اما در پاسخ و در نامه ای آرزو می کند که ای کاش در جیب های آلبر جا می گرفت و همه جا همراهش می بود. به تعبیر حافظ؛یک قصه بیش نیست غمِ عشق، وین عجبکز هر زبان که می‌شنوم نامکرر استخطابه عشق را باید مانند رمانی خواند با دو راوی که دلدادگی  شورانگیز و فرساینده را پنهانی رعایت کردند تا در کمال خود با مرگ کامو بر اثر تصادف اتوموبیل ناتمام  بماند.این دو چهره مشهور در عالم ادبیات و سینما دوازده سال عشق ناب و خالص خود را  در میانه جنگ و سیاست رها نکردند . هر چند مثل من  و ستاره آسمانی در شب های تار زمانه  از یکدیگر دور بودند خیلی دور اما عاشق اما شیفته و در طلب  یک حاودانگی که جدایی در پی نداشت.در یکی از نامه ها کامو می نویسد تو قلبم را با , ...ادامه مطلب

  • گابریل گارسیا لورکا شاعر خون و آزادی

  • گابریل گارسیا لورکا شاعر خون و آزادیلورکا هرگز «یک شاعر سیاسى» نبود اما نحوه‌ى برخوردش با تضادها و تعارضات درونى ِ جامعه‌ى اسپانیا به گونه‌یى بود که وجود او را براى فاشیست‌هاى هواخواه فرانکو دیکتاتور  اسپانیا تحمل ناپذیر مى‌کرد. و بى‌گمان چنین بود که در نخستین روزهاى جنگ داخلى ِ اسپانیا – در نیمه شب ۱۹ اوت ۱۹۳۶ – به دست گروهى از اوباش فالانژ گرفتار شد و در تپه‌هاى شمال شرقى ِ گرانادا در فاصله‌ى کوتاهى از مزرعه‌ى زادگاهش به فجیع‌ترین صورتى تیرباران شد بى‌آن که هرگز جسدش به دست آید یا گورش بازشناخته شود.لورکا اکنون جزیى از خاک اسپانیاست همچنان که آثار او جزیى از فرهنگ پربار اسپانیایى است:– عقابان کوچک! (با آنان چنین گفتم(گور من کجا خواهد بود؟– در دنباله‌ى دامن من! (چنین گفت خورشید(– در گلوگاه من! (چنین گفت ماه)ترجمه شاملو به انتخاب ع-ر زندگی نامه لورکافدریکو گارسیا لورکا درخشان‌ترین چهره‌ى شعر اسپانیا و در همان حال یکى از نامدارترین شاعران جهان است. شهرتى که نه تنها از شعر پرمایه‌ى او، که از زنده‌گى ِ پُرشور و مرگ جنایت بارش نیز به همان اندازه حکایت دارد .به سال ۱۸۹۹ در فونته واکه روس – دشت حاصلخیز غرناطه – در چند کیلومترى ِ شمال شرقى ِ شهر گرانادا به جهان آمد..و برای مرگ در بیابان‌های اطراف غرناطه عجله داشت همان جایی که برای همیشه ناپدید  شد جایی که گروه گلنگدنهای قهوه ای  فرمان می دهند : – آتش!و افراد از پشت به طرفش شلیک کردند. مثل خرگوشى به خود تپید.وقتى به‌اش نزدیک شدم صورتش غرق خون و خاک سرخ بود. چشم‌هایش هنوز باز ِ باز بود. به نظرم رسید که سعى مى‌کند لبخندى بزند. با صدایى که به زحمت مى‌شد شنید گفت: – هنوز زنده‌ام! راست می گفت لورکا هیچوقت نمی میرد....از دف, ...ادامه مطلب

  • خیابان وصال

  • سروده خیابان وصالاتفاقی سر خیابان وصال صدایم زد هی پسر کجایی؟ گفتم اشتباه نمی کنیگفت نه مطمئنم بلند بلند خندیدیم گفتم جلای وطن کرده بودیگفت برگشتمخاطرات نگذاشتند بمانمگفتم آره  خاطرات لعنتی نمی گذارندبرگها و باد ها سرودها و یادها و تو همواره پشت سرم می دویدی گفت راستی آسمان و پرواز و آزادی یادت هستپنجاه و هفت و  یله در اوهامگفتم ول کن ،همه را گم کردیمپرواز و آزادی هم در قفسندگفت اما بعد از عمری دیدار در خیابان وصال عجیب نیست؟گفتم چرا!تهران ع-ر ۰ ۰ ۰۱/۱۲/۱۹ علی ربیعی(ع-بهار) بخوانید, ...ادامه مطلب

  • کتاب شکستن طلسم وجشت

  • کتاب شکستن طلسم وجشتاین چند روزه که تهران هستم دارم کتابی از آریل دورفمن با عنوان شکست طلسم وحشت در خصوص محاکمه شگفت انگیز و پایان ناپذیر یکی از مستبدین و زخم زنندگان به غرور ملت شیلی آگوستو پینوشه را می خوانم که برای نسل من حاوی همه پیام های تلخی ست که دیکتاتورها در هر لباس و به هر زبان در جای جای کره خاکی بر زبان جاری کردند . آنها سرودشان یاس و سرکوب بود و ملت ایستادگی و مرگ.زمانیکه کتاب را می خوانید متوجه عمق فاجعه استبدادی می شوید  که یک حاکم برپا می دارد و غرور انسانی ملتی را لکه دار می کند.  براستی ژنرال آگوستو پینوشه اوگارته که آن همه فاجعه در قرن بیستم در کشور شیلی بوجود آورد چه کسی ست ؟بطور خلاصه پینوشه از نظامیان نیروی دریایی بود که در یازده سپتامبر ۱۹۷۳ کودتایی بر علیه دولت قانونی و منتخب کشور شیلی سالوادور آلنده انجام داد که منجر به سرنگونی و قتل آلنده و تعدادی از اعضای دولت و خیلی از نویسندگان و روشنفکران کشور  گردید و خاکستر یاس و فراموشی را بر سر ملت خویش پاشید و در مدت هفده سال قدرت بلامنازعه علاوه بر پاک سازی های گسترده و سیاست های سرکوبگرانه ، اما اقتصاد بازار آزاد را در کشور شیلی عملیاتی کرد . کاری که بر خلاف دولت سوسیالیست آلنده بود که با یک انتخابات مردمسالارانه بر روی کار آمده بود . کتابی که دورفمن نوشته بطور خلاصه در جستجوی راهی ست که منجر به محاکمه ژنرال پینوشه منجر می گردد و عنوان کتاب یعنی شکستن طلسم وحشت عنوان با مسمایی ست که اشاره به همه پیچیدگی ها در دنبال کردن پینوشه و محاکمه وی دارد هرچند کسی جرئت فکر کردن به محاکمه ژنرال نداشت . یکی از جنایت های علنی پینوشه تبدیل کردن ورزشگاه ملی پایتخت به یک زندان بود  و حالا اما  نسل, ...ادامه مطلب

  • باد کاشتن و طوفان درو کردن

  • سروده رنگین کمان به خورشید  مایوساز طلوع هر روزه گفتم قرار ما این نبوداما اگر خداوندِ بعد از باران  را دیدی بگو  رنگین کمانت کو؟!تهران  ع-بهار باد کاشتن و توفان درو کردن روشنایی که به تاریکی شب گردانند شمع در پرده و پروانه سرگردانندکسانی می گویند که سهم هر کس از زندگی به اندازه لیاقت او است من اما هیچگاه سهم هر کس در زندگی را به اندازه لیاقت او ندیدم.و مثال ساده اینکه اگر سهم هر کس از زندگی  به میزان  لیاقت او بود قطعا هیچ شاهزاده ای شاه نمی شد و در پی آن ملتی  اسیر بی لیاقتی  فرزندان و نوه ها و نتیجه ها نمی گردید، اتفاقی که در کشور ما به تعداد خاندان شاهی از هخامنشیان تا پهلوی تکرار شده است و همواره سرسلسله ها با شمشیر و استعداد ذاتی و شجاعت آمده اند و بعد از چند صباحی که می خواستند بروند کیسه های زر و سیم و حرم سراها را برای جانشینان خود به یادگار می گذاشتند و بعد آن می رفت بر ملت که نباید برود و این قصه دردناک تاریخ چند هزار ساله ما که به تناوب عرصه آزمون و خطای بیهوده بوده است زیرا نه از آزمون ها بسلامتی رد شده اند و نه خطا را جدی گرفته اند و همیشه می گفتند سفره ای پهن است بی  اجر و مواجب خدا را شکر بخوریم و بیاشامیم و اصراف کنیم و چیزی برای یادگاری هم از خود به جای نگذاریم شده یه ملخ صحرایی یا موش جنگلی .میگن ناصرالدین شاه قاجار شکارچی ماهری بود و نسل شیر و ببر مازندران را از ریشه کند وی با هر بار کشتن یه ببر می گقت وظیفه ما اشرف مخلوقات نابود کردن حیوانات درنده است گفتم یکی نبود به شاه قاجار بگوید تو اشرف که هیچ پری بلنده مخلوقات هم نیستی هیچی دیگه بر سر  ملت بیچاره و استبداد زده  آن رفت که بر میرزا تقی خان امیر کب, ...ادامه مطلب

  • کتاب شهادت نامه اسپانیا

  •   سروده گریه پنهانایستاده بودم کنار دریاخورشیدِ غروب بسان اناری سرخبا کلاهک های بی شمار نارنجی یشدر افق  پنهان شد  هیچ چیز نخواستم من !مگر دستمال ابریشمی  مادرمتا گریه هایم را پنهان کنمماهشهر ع-ر کتاب شهادت نامه اسپانیاشنبه ۱۲ شهریور ۱۴۰۱ با کتاب شهادت نامه اسپانیا یا گفت و گو با مرگ اثر آرتور کوستلر نویسنده مبارز اهل مجار گذراندم .کوستلر می نویسد هر کسی حق دارد که هر وقت لازم بداند آبرومندانه از این جهان برود..وی در سال ۱۹۳۷ مثل اکثر روشنفکران آزادیخواه در جنگ داخلی اسپانیا شرکت کرد ،اما بوسیله ارتش فاشیست  فرانکو دیکتاتور اسپانیا دستگیر شد و چندین ماه در زندان انفرادی گذراند او در طی مدت زندان شاهد اعدام خیلی از هم بندان  بود و خود نیز انتظار اعدام را می کشید .کتاب گفتگو با مرگ شرح این تجربه دردناک در زندان ژنرال فرانکو ست که تحت عنوان شهادت نامه اسپانیا منتشر گردیده است  .نویسنده اولین اتفاقات را از ورود به سلول انفرادی تا اولین بازجو که بسراغش می‌آید تا اولین باری که از دربان سلول درخواست چیزی می کند بصورتی ساده شرح می دهد و نتیجه می گیرد آدمی همواره  بصورتی غیر مترقبه  رنج های اولین بار را می کشد..جنگ داخلی اسپانیا و مقابله نیروهای خیر و شر یکی از شگفت انگیز ترین وقایع تاریخ قرن بیستم است که منجر به یک سرکوب جهانی از جانب فاشیست ها بر علیه روشنفکرانی شد  که از سراسر جهان برای کمک به آزادی مردم اسپانیا از دست دیکتاتور آن کشور یعنی ژنرال فرانکو راهی اسپانیا شده بودند .شرح ماجرهای جنگ پارتیزانی و دستگیری و زندان از جانب نویسنده دقیق است وی در آخر کتاب تاکید می کند  جنگ ها فقط ده درصدشان عملیات جنگی ست و مابقی فقط رنج ا, ...ادامه مطلب

  • شرحی بر کتاب دزد اثر فوجی نوری ناکامورا

  • سروده اندوه من چرا باید از بره های ابر ورقص پروانه ها بنویسمشب های مهتابی را تعریف کنمبه تماشای هواپیماها بنشینمکه از آسمان ایران عبور می کنند! از دوری تو آنچنانمکه رنگ به رخسارم نیستو هیچ اندوهی هیچ اندوهینمی تواندقطره قطره مرا بنویسد یا قلب  مرا باز نویسی کندماهشهر یک بهمن ۱۴۰۰ ع-ر برداشتی , ...ادامه مطلب

  • یادی از انقلاب مشروطیت

  •   آن زمان که بنهادم سر به پای آزادیدست خود ز جان شستم از برای آزادیتا مگر به دست آرم دامن وصالش رامی دوم به پای سر در قفای آزادی       شاعر آزادی فرخی یزدی امروز 14 امردادماه 1399 برابر است با 114مین, ...ادامه مطلب

  • کابوس جنگ

  • سروده مطلب کابوس نیلوبلاگ مطلب جنگ نیلوبلاگشهریور ۹۹ است حالا پاسی از سالهای جنگ  گذشتهو من نمی دانم  این روزها سوگ جنگ استیا جشن جنگاما چه کنم که خاطرات زنده می شوندارابه ها که شلیک شدندگلوله درست زیر پایم در گل و لای فرو رفتو , ...ادامه مطلب

  • شکست ملتها از ماکیاول تا توماس هابز

  • منتشره در سایت انسانشناسی گاهی اوقات بهتر است" انسان خوب به نظر برسد، به جای اینکه خوب باشد" این جمله پرمغزرا که در رفتار بسیار کسان در اطرافمان شاهدش هستیم از نخستین بیانات حقیقتا گهر بار نیکول ماکیا, ...ادامه مطلب

  • این خاک عزیز

  • ایران زمین! دارم کتاب مرزهای ناپیدا اثر قلم شریف وشیرین  دکتر اسلامی ندوشن را می خوانم همین ابتدا اشاره کنم بی مبالغه تمام آثار ایشان برجسته و خواندنی ست و هر آن گوشه اشاره هایی ناب به فرهنگ ایران زمی, ...ادامه مطلب

  • دنیا و شراب

  • انسان گرگ انسان! جمله معروف و بدبینانه توماس هابز فیلسوف انگلیسی  که انسان گرگ انسان است و از دید من با توجه به ادوار تاریخی و وضع موجود بشر پر بیراه نیست .بعلاوه توماس هابز در کتاب وضع بشر اضافه می ک, ...ادامه مطلب

  • جدیدترین مطالب منتشر شده

    گزیده مطالب

    تبلیغات

    برچسب ها