شستن یادگارها!

ساخت وبلاگ


جهان برای چه کسی؟!

ناسازی های جهان مانند نزاعهای عاشقان است آشتی حتی در میانه ستیز هم وجود دارد وهمه چیزهایی که یک روز جدا شده اند باز یکدیگر را می یابند .....این سخن هولدرلین شاعر آلمانی عصر هگل است ...عصری که به تعبیری سر آغاز جنگ هایی بود که خیلی بعدتر اروپا را به آتش کشید زیر به تقسیم و تکفیر تفکر و اندیشه پرداخت و عنصر ملیت را به عنوان مقوله ای برتر برخ کشید و بدنبال آن بذر دشمنیهای عمیق را در اروپا کاشت که تا هم اکنون ادامه دارد هرچند از آن اتش های انسانسوز خاکستری بیش نمانده و دودی کماکان از عود اندوه تفرقه و جدایی بر می خیزد و البته این سرنوشت همه بشریت است که در پی برتری طلبی های ماجراجویانه جهان را هر آن ناامنتر می کند اما در زیر این پوسته خشن روحی صلح جو و رفیق جانپاهی  برای کل بشر پنهان است ...زیرا که همان شاعر ادامه می دهد که اگر انسان نباشد این همه جهان برای چه کسی خواهد بود؟!....از دفتر یادداشت ها ع-بهار

سروده شستن یادگارها

جغرافیای موطنم ویر می رود

راستی قلب من در کجای جهان تسلیم شد

که همواره عاشق است

پای من بر کدام سرزمین قدم گذاشت

که تاب ایستادن ندارد

دست من در استغاثه

کدام نیاز فرو رفت

که از درخت آشنای آنجا

فقط میوه های غربت چیدم

حالا که خاطره ها حتی

فرصت تماشای ابر و باد را ندارند

و باران اگر ببارد

برای شستن یادگارهاست

دارم به سمت رنج ابدی بشر کوچ می کنم

بی آنکه بدانم

شمال آرزوی من کجاست

جنوب اسودگی من

از مسیر کدام ستاره می گذرد

خسته و بیتاب

از ستم بی پایان روزگار

که بر هر انسانی می رود

بسان اندوه مادرم

گاهی که اندکی دیر می رسیدم

بگذریم !

باد صبایم که دربدرم

تهران امیر آباد اسفند 1395 ع-بهار

 

سروده مهـــــــــر وطن...
ما را در سایت سروده مهـــــــــر وطن دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 3alibahar7 بازدید : 153 تاريخ : دوشنبه 23 اسفند 1395 ساعت: 19:28