از مقاله آلبرکامو مفسر زندگی!

ساخت وبلاگ

آلبر کامو   مفسر     زندگی  !

دوکتاب هستند که همواره کامو را برای خواننده درخشانتر بیان می کنند بیگانه و افسانه سیزیف ...او در ابتدای کتاب افسانه سیزیف می نویسد "تنها یک مسئله فلسفی واقعا جدی وجود دارد و آن هم خودکشی است. تشخیص اینکه زندگی ارزش دارد یا به زحمت زیستنش نمی‌ارزد، در واقع پاسخ صحیحی است به مسائل اساسی فلسفه. باقی چیز‌ها مسائل بعدی و دست دوم را تشکیل می‌دهد"،بیگانه نیز رمانی ست که افسانه پوچی آدمی را در میان آدمیان و در میان جهان می سراید از لحظه ای که نطفه ای بیش نبوده تا آنگاه که در میان هیاهوی اطرافیان به پایان می رسد و بدرقه می شود با مورسوی بی تفاوت که نه از مرگ مادر متاثر است و نه از قتل کسی که فقط دوست ندارد زنده باشد و فکر می کنیم در لحظات بسیاری همه ما به نحوی این بی تفاوتی را داشته ایم و درک کرده ایم و در پاسخ احساساتی را با گفتن هیچ به اتمام رسانده ایم حتی اگرخواسته ایم لذت بخش ترین لحظات را در زندگی تجربه کنیم همه زندگی مورسو حال و هوای تجربه های ماست که نویسنده موجز و موثر بیان می کند زیرا زمانی که آن قدر آزادی داریم که می فهمیم در قفس بسته جهان هستیم اما در عین حال آن قدر آزاد نیستیم که بتوانیم از وضعیت موجود خود فرار کنیم و لذا هیچ وضعیتی ناامیدی را بهتر از بیگانه مورسو پاسخ نمی دهد و جالب اینکه خواننده با لحن خونسردانه و غیر دوستانه مورسو احساس همبستگی می کند

همه ما بارها این جمله اغازین رمان بیگانه را تکرار کرده ایم "امروز مادر مرد شاید هم دیروز نمی دانم  " گویی نویسنده ما را به نوعی سقراط وار به استقبال مرگ می برد و در این میان بزرگترین ارزویش حضور هرچه بیشتر مردم در پای چوبه دارخویش است و زیر لب تکرار می کند مثل اینکه خشم بیش از اندازه مرا از درد تهی و از امید خالی ساخته است در هر حال تحمل کردن مشکلات زندگی در اثاز کامو برجسته است او اعتقاد دارد اگر یک گناه در زندگی وجود داشته باشد آن گناه امید به داشتن یک زندگی دیگر و فرار از زندگی فعلی خواهد بود و نه ناامیدی از زندگی .... فلسفه پوچی کامو و مکتب فلسفی بر امده از آن که برخواسته از شرایط جنگی و سپس صلح مسلح اروپا بود و بر اعتبار وجودشناسی بر ماهیت انسان حکایت داشت هم جنبه استیصال روشنفکران فرانسوی بود و هم راهی بود برای همه اهل اندیشه که در آن فضای ملتهب راحتتر زندگی کنند و از مواهب طبیعت چون افتاب و درخت و دریا لذت ببرند چنانکه کامو بی انکه دلیلی بخواهد از تابش بی دریغ آفتاب لذت می برد و افتاب برای او بمثابه عنصری که با وی مراوده دارد و اثرش را با همه وجود درک می کند و لذا در آثار کامو نقش آفتاب جان بخشی واضحی دارد و نویسنده گاهی که خسته می شود به آفتاب پناه می برد....... .........از   مقاله   کامو مفسر زندگی علی ربیعی(ع-بهار)

سروده مهـــــــــر وطن...
ما را در سایت سروده مهـــــــــر وطن دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 3alibahar7 بازدید : 148 تاريخ : يکشنبه 16 دی 1397 ساعت: 13:32